یکشنبه ۸ آذر ۱۳۸۸ - ۰۹:۵۵
۰ نفر

الهام اناری: دوسالانه کاریکاتور تهران، برای کاریکاتوریست‌ها، اهالی مطبوعات و اساساً آنها که دلشان را به نشریاتی مثل «گل‌آقا» خوش کرده‌اند یا بخش تصویری روزنامه‌ها و مجلات را دوست دارند، اهمیت بسیار زیادی دارد.

کاریکاتور، از سویی مخاطبان همه گیر و از سوی دیگر ماهیتی انتقادی دارد که کمتر کسی، به‌خصوص اگر در کسوت مسئول و مدیر باشد، آن را برمی‌تابد. به همین دلیل هم جای چندانی در مطبوعات ایران نداشته و ندارد؛ با اینکه کاریکاتور، عنصری ثابت در تمام مطبوعات حرفه‌ای دنیاست.

اما ذهن طناز ایرانی و روحیه منحصر به فرد او به‌شدت دوست دارد حرف‌های جدی را در قالب شوخی و خنده بریزد و به این وسیله طرف مقابل را به زمین بزند. این فضای پارادوکسیکال (محبوبیت و محدودیت کاریکاتور) است که دوسالانه کاریکاتور تهران را برای جماعت کارتونیست و علاقه‌مندان هنرهای تجسمی، مهم کرده، نه ذات این رویداد.

امسال نهمین دوره دوسالانه کاریکاتور برگزار می‌شود و برای نخستین بار، یک دوسالانه در ایران، در 2 شهر مهم و بزرگ، یعنی تهران و اهواز و همزمان با هم کلید خورد تا همین اتفاق ظاهراً خوب و تأثیرگذار، یکی دیگر از شگفت‌آفرینی‌های دولت دهم را رقم بزند. درست در روز افتتاحیه، محمود شالویی، مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی، از جا به جایی مکانی این دوسالانه خبر داد: «دوسالانه کاریکاتور تهران را از این دوره به بعد به نام دوسالانه کاریکاتور اهواز خواهیم نامید و این دوسالانه و دبیرخانه دائمی آن را در شهر اهواز برپا خواهیم کرد. اهواز یکی از مهم‌ترین شهرهای کشور است که استحقاق این را دارد که میزبانی ارزشمند برای رویدادی بزرگ مانند دوسالانه کاریکاتور باشد. دوسالانه کاریکاتور دیگر متعلق به تهران نیست بلکه متعلق به ایران خواهد بود.»

به جز اختلاف نظری که در این‌باره بین مسعود شجاعی طباطبایی، دبیر دوسالانه کاریکاتور و رئیس موزه هنرهای معاصر تهران وجود دارد، هیچ‌کس نمی‌داند این تصمیم ناگهانی چگونه و براساس کدام برنامه‌ریزی و بررسی کارشناسانه‌ای صورت گرفته است؟ دوسالانه‌ای که 18‌سال و در 9‌دوره، با نام تهران شناخته شده و به این وسیله آبرو و اعتبار کسب کرده، قرار است به یکباره به دوسالانه کاریکاتور اهواز تبدیل شود و بعد هم دبیرخانه‌ای دائمی به این نام داشته باشد.

ترس و سیاست

با این همه و به‌رغم تمام حواشی نهمین دوسالانه کاریکاتور، مثل جایگزین شدن ناگهانی و بی‌مقدمه مسعود زنده روح کرمانی به جای امیر عبدالحسینی به‌عنوان دبیر اجرایی دوسالانه، جای خالی کاریکاتوریست‌های معروف و پیشکسوت ایرانی، تعداد اندک شرکت‌کنندگان ایرانی، انصراف تعدادی از اعضای شورای سیاستگذاری و داوران، تحریم علنی دوسالانه توسط بیش از 100 نفر از کاریکاتوریست‌ها و در نهایت پنهان کردن اسامی داوران خارجی، نباید کیفیت کاریکاتورها را زیر سؤال ببرد؛ آثاری که بر دیوار مؤسسه صبا نصب شده‌اند، مثل تمام دوسالانه‌های ‌حرفه‌ای دیگر، حرفه‌ای انتخاب شده بودند که البته بخشی از موفقیت این نمایشگاه به موضوعات انتخابی هیأت داوران و شورای سیاستگذاری بازمی‌گردد. ترس، عنوان بخش موضوعی دوسالانه کاریکاتور است که این موضوع در بخش کمیک استریپ هم دست مایه هنرمندان قرار گرفته است.

هوشمندی شورای سیاستگذاری در انتخاب موضوع وقتی برای بینندگان مشخص می‌شود که آثار دوسالانه را از نزدیک تماشا کنند. ترس، مقوله‌ای است که همه ابناء بشر چندین و چند بار در روز با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و همه آنها که قدرت تمیز دارند، ترس را به خوبی می‌شناسند. به همین دلیل هم مخاطب به راحتی با آثار ارتباط می‌گیرد و از آنها لذت می‌برد. به همه این عوامل، عنصر طنز را هم باید اضافه کرد که همه چیز را جذاب‌تر کرده و این انگیزه را به مخاطبان داده که برای مدت طولانی در نگارخانه‌های مؤسسه صبا قدم بزنند، چلیک چلیک عکس بگیرند و اصلاً حس نکنند که 2 ساعت تمام ایستاده بوده‌اند.

ترس‌های دوسالانه نهم را به چند بخش می‌توان تقسیم کرد؛ بخشی از آنها به فرهنگ‌ها و عادات و رسوم برمی‌گردند مثل مرتاض هندی که روی تخت پر‌از میخ نشسته و دزدکی از میان انگشتانش، به آمپولی که روی زمین افتاده نگاه می‌کند! گاهی ترس‌ها، فردی هستند و هر‌کس به تناسب شخصیت و ترس‌هایش، اثر را دوست دارد و از ته دل می‌خندد یا به سرعت از کنار آن عبور می‌کند؛مثل ترس از ارتفاع، ارواح و چیزهایی شبیه به آن. به‌عنوان مثال یکی از آثار که خارجی هم هست، مردی را روی سکوی شیرجه استخر نشان می‌دهد که آماده پریدن در آب است اما سایه‌اش روی دیوار دارد فرار می‌کند!

مسئله‌ای که در این میان بسیار مهم به‌نظر می‌رسد آن است که هنرمندان به‌شدت نگاه انتقادآمیز خود را حتی در این رویداد که نمایشگاهی تشریفاتی و به دور از وابستگی‌های سیاسی است، رها نکرده‌اند. موضوع تعداد زیادی از آثار این دوسالانه را ایده‌های سیاسی و اجتماعی تشکیل می‌دهند تا هنرمند با تصویر کردن آنها، انتقاد و اعتراضش را در فضای بسته نگارخانه فریاد بزند.

افسرانی که برای امضای قطعنامه صلح بر سر میز مذاکره نشسته‌اند اما سربازانی کوچک با دستگاه‌های مخصوص در حال بررسی کاغذها برای یافتن بمب هستند! در تابلویی دیگر، فرمانده جنگ در حال فرار است و یک گروه پرنده، به شکل موشکی درآمده‌اند و به سمت او می‌آیند. میهای ایگنات که کاریکاتوریستی رومانیایی است، سربازانی را به تصویر کشیده که در برابر دروازه‌ای متوقف شده‌اند، تفنگ‌هایشان را بالای سرشان نگاه داشته‌اند و سربازانی دیگر در حال تفتیش بدنی آنها هستند.

این نمونه‌ها به جز اعتراضات سیاسی، خوانش دیگری را هم تداعی می‌کند و آن، مبارزه و اعتراض با جنگ و جنگ‌افروزی و در مقابل، حمایت از صلح است. حتی به‌نظر می‌رسد این خوانش به روح و خواسته هنرمندان نزدیک‌تر باشد؛ برای آنها چه فرقی می‌کند که بوش، رئیس‌جمهوری باشد یا اوباما؟ مهم این است که هیچ کودکی از فقر نمیرد و بمب‌ها، خانه‌ها را ویران نکنند.

ترس و مرگ

اگر آنها که رویدادهای تجسمی هر دوره را دنبال می‌کنند، نمایشگاه نهم را ببینند، متوجه اشتراکات فراوانی با دوسالانه 2‌دوره قبل می‌شوند. هنرمندانی که در دوسالانه هفتم با موضوع سالمندان شرکت کرده بودند، به مرگ هم نقبی زده و گهگاه  فرشته مرگ و داسش را در کمیک استریپ‌ها و تابلوهای دیگر کشیده بودند.

حالا این بار که اساساً بخش موضوعی دوسالانه، مقوله ترس را انتخاب کرده، هنرمندان فرصت خوبی به دست آورده بودند که تا می‌توانند با مرگ بازی کنند و نگاهی که کاریکاتوریست‌های کشورهای مختلف به این موضوع داشته‌اند، بی‌اندازه جالب و سرگرم‌کننده است. میونگ لائه، فرشته مرگ را با صورتی ترسان و لرزان در وسط تابلو و ماسک‌های تنفسی را که در نبود اکسیژن یا برای در امان ماندن از گازهای آلوده به‌صورت می‌زنند، در اطراف مرگ کشیده است، یا مثل کاریکاتور داوود هوشمند که فرشته مرگ را در حال آویزان کردن نماد قرمز رنگ ایدز در کنار دیگر مدال‌های یک افسر عالی رتبه ارتش نشان می‌دهد.

به این ترتیب مرگ و موضوعات انسان‌دوستانه که گریزی هم به سیاست می‌زند، مهم‌ترین و عمده‌ترین دغدغه‌های کاریکاتوریست‌های این دوره را تشکیل می‌دهد و تعداد اندکی از هنرمندان بوده‌اند که ترس را به سمت موضوعات فانتزی و عادی برده‌اند؛ تصویرهایی مثل کاریکاتور علیرضا ذاکری که گربه‌ای را نشان می‌داد که در گوشه‌ای از تابلو نشسته و منتظر شکسته شدن پوسته تخم مرغ و بیرون آمدن جوجه است  یا تصویر کردن ترس هویج‌هایی که خرگوش‌ها را در یک قدمی خود می‌بینند.

البته در این میان باید به دسته سومی هم اشاره کرد که سطحی وسیع و عمومی را در برمی‌گیرند؛ موضوعاتی که به وضوح نشان می‌دهد برآمده از اتفاقات و رویدادهای اخیر است؛ موضوعاتی مثل آنفلوانزای خوکی.

آنفلوانزای خوکی، خود را در میان آثار دوسالانه بیشتر نشان می‌دهد؛ به این دلیل که این تابلوها کنار هم چیده شده‌اند. آدم‌های توی آثار، برای دیدن خوک‌ها در تلویزیون ماسک می‌زنند یا برای پول انداختن در قلک خوکی شکل، دستکش به دست می‌کنند!

چهره‌های سیاسی!

نگاه سیاسی غالب در بخش کمیک استریپ و موضوعی، حتی در بخش کاریکاتور چهره هم دیده می‌شد. از میان تابلوهای سالن بزرگ آخرین طبقه مؤسسه صبا -که به‌طور تقریبی، 100‌تابلو را می‌توان به دیوارهایش آویزان کرد- تابلوهایی که چهره‌های فرهنگی و هنری را تصویر کرده بودند، به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسید؛ پاواروتی، محمد علی کشاورز، بروس‌لی و چند هنرپیشه ایرانی و بین‌المللی دیگر.همه توان و اراده کاریکاتوریست‌های 91 کشور دنیا در کنار گذاشتن اندیشه‌های سیاسی و بعضاً آزادی خواهی بوده است!

به این ترتیب، بخش چهره‌ها هم به دور از منفور و محبوب بودن شخصیت‌ها، به‌شدت سیاست‌زده بود و همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، چهره بزرگ‌نمایی شده رؤسای‌جمهور کشورهای مختلف، سوژه مورد علاقه بسیاری از کاریکاتوریست‌ها بود.

کد خبر 96286

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز